بار دیگر ابلیس به پیشگاه پروردگار عرضه داشت؛ بارخدایا! اگرچه مال و ثروت ایوب بر فنا و اولادش هلاک شدند ولی خود از نعمت سلامتی برخوردار است و تو را عبادت می کند به امید اینکه مال و اولادش را به او باز گردانی ولی اگر جسم او رنجور و بیمار شود، از اطاعت و بندگی تو بازخواهد ماند. اگر مرا بر سلامت ایوب مسلط گردانی یقین دارم که دست از عبادت تو برمی دارد و به هنگام گرفتاری ذکر تو را فراموش می کند و لباس اطاعت تو را از تن خارج می سازد.
خدای تعالی مصمم است، کمال بندگی و صبر و شکیبایی ایوب را آن چنان به مردم جهان عرضه کند که داستانش پند مصیبت زدگان و دل خوشی بیماران و مجروحان باشد و ایوب معلم اول صبر و نمونه کامل ایمان در جهان باشد تا در دنیا سربلند و در آخرت مقامش ارجمند باشد، لذا به ابلیس گفت؛ کالبد و جسم ایوب را نیز در اختیار تو گذاشتم ولی آگاه باش که نمی توانی به روح و زبان و عقل و قلب او راه یابی، زیرا آنجا مخزن ایمان و مظهر دین و عرفان است.
ابلیس برای اجرای نیرنگ خود به سوی ایوب شتافت و با دم و نفس آلوده خود در بدن ایوب دمید و ناگهان ایوب بصورت بیماری رنجور و زمین گیر درآمد، ولی به ایمان
[279]
او افزوده و به صبرش اضافه گردید و فشار درد و رنج نه تنها او را از اطاعت پروردگار باز نداشت چرا که بر شکر و تصدیق و ایمان و یقین او افزود.